ارزش ذاتی کریپتو چیست و چگونه محاسبه میشود؟
متوسط

در دنیای سرمایهگذاری، درک ارزش واقعی یک دارایی امری حیاتی است. این مفهوم که به عنوان ارزش ذاتی شناخته میشود، به ما کمک میکند تا داراییها را فارغ از نوسانات کوتاهمدت بازار ارزیابی کنیم. در حالی که محاسبه ارزش ذاتی در بازارهای سنتی مانند سهام بر اساس معیارهایی مثل درآمد و جریان نقدی صورت میگیرد، این فرآیند در بازار ارزهای دیجیتال پیچیدگیهای بیشتری دارد.
ارزهای دیجیتال برخلاف داراییهای سنتی، به نهادهای فیزیکی یا جریانهای درآمد پایدار وابسته نیستند. در عوض، عواملی مانند کاربرد، فناوری، امنیت و پذیرش در شبکه نقش مهمی در تعیین ارزش واقعی آنها دارند. در این مقاله، ابتدا به بررسی مفهوم ارزش ذاتی و عوامل تأثیرگذار در آن میپردازیم و سپس سه روش متداول برای محاسبه ارزش ذاتی ارزهای دیجیتال را معرفی خواهیم کرد.
ارزش ذاتی چیست؟
ارزش ذاتی به ارزش واقعی یک دارایی بر اساس ویژگیهای بنیادی آن اشاره دارد، نه قیمت بازار. برای مثال، در امور مالی سنتی، ارزش ذاتی یک سهام اغلب از عواملی مانند درآمد، جریان نقدی و پتانسیل رشد به دست میآید.
اما در ارزهای دیجیتال، این موضوع به این سادگی نیست. از آنجا که داراییهای دیجیتال به نهادهای فیزیکی یا جریانهای درآمدی پایدار مانند سود سهام متصل نیستند، ارزیابی ارزش ذاتی آنها شامل ترکیبی از عوامل مختلف مانند فناوری، توکنومیکس و کاربرد میشود. به بیان ساده، ارزش ذاتی به این پرسش پاسخ میدهد: چه چیزی این ارز دیجیتال را فراتر از قیمت آن در یک صرافی، ارزشمند میکند؟
عوامل مؤثر در ارزش ذاتی ارزهای دیجیتال شامل موارد زیر هستند:
– کاربرد: این ارز دیجیتال چه مشکلاتی را حل میکند؟
– کمیابی: عرضه آن محدود است یا تورمی؟
– ارزش شبکه: اکوسیستم آن چقدر بزرگ و فعال است؟
– امنیت: این بلاکچین چقدر در برابر حملات مقاوم است؟
برای مثال، ارزش ذاتی بیت کوین در عرضه محدود آن (۲۱ میلیون واحد)، شبکه غیرمتمرکز و امنیتی است که از طریق استخراج اثبات کار (PoW) تأمین میشود.
در مقابل، اتریوم بخش زیادی از ارزش خود را از جایگاهش به عنوان ستون فقرات برنامههای غیرمتمرکز (DApps) و قراردادهای هوشمند به دست میآورد.
آیا میدانستید؟
طبق گزارش شرکت تریپل ای (Triple A) در ژوئن ۲۰۲۴ (خرداد ۱۴۰۳)، مالکیت جهانی ارزهای دیجیتال به ۵۶۲ میلیون نفر رسید که نسبت به ۴۲۰ میلیون نفر در سال ۲۰۲۳ افزایش داشته است. این میزان ۶.۸ درصد از جمعیت جهان را شامل میشود و آسیا پیشتاز این رشد بوده است.
چگونه ارزش ذاتی ارزهای دیجیتال را محاسبه کنیم؟ سه روش متداول
در ادامه، فراتر از تئوری رفته و سه روش رایج برای محاسبه ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال را بررسی میکنیم:
۱. قانون متکالف (Metcalfe’s Law)
قانون متکالف بیان میکند که ارزش یک شبکه متناسب با مجذور تعداد کاربران فعال آن است. به عبارتی، هر چه تعداد افراد استفادهکننده از یک شبکه بیشتر باشد، ارزش آن بهطور تصاعدی افزایش مییابد.
نحوه اعمال: این روش بهویژه برای ارزهای دیجیتالی با اکوسیستمهای قوی و کاربران فعال کاربرد دارد.
مثال: اتریوم
اتریوم اکوسیستمی وسیع از توسعهدهندگان، برنامههای غیرمتمرکز (DApps) و پروژههای دیفای (DeFi) دارد. ارزش آن به حضور هزاران توسعهدهنده و میلیونها کاربری که از این برنامهها استفاده میکنند، وابسته است.
به عنوان مثال، طبق آمار وای چارتز (YCharts) در ۱۳ دسامبر ۲۰۲۴، تعداد آدرسهای فعال روزانه اتریوم برابر با ۵۴۳,۹۲۹ است. طبق قانون متکالف:
-ارزش شبکه = (۵۴۳,۹۲۹)² = 296,۰۸۶,۱۰۴,۸۴۱ یا حدود ۲۹۶ میلیارد واحد (معیاری نسبی و نه بر اساس دلار).
این محاسبه نشان میدهد که با افزایش تعداد کاربران، ارزش شبکه با سرعت بیشتری رشد میکند.
چالشها:
– بیش از حد سادهسازی: قانون متکالف کیفیت تعاملات کاربران را در نظر نمیگیرد.
– دقت دادهها: تخمین تعداد کاربران فعال دشوار است.
– محدودیتهای مقایسهای: برخی شبکهها با وجود کاربران کمتر، سرعت تراکنش بالاتری دارند.
۲. هزینه تولید
این روش ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال را بر اساس هزینه تولید یا استخراج آن محاسبه میکند. در بلاکچینهای اثبات کار (PoW) مانند بیتکوین، این هزینه شامل برق، سختافزار و هزینههای عملیاتی است.
نحوه اعمال: هزینه تولید بهعنوان یک کف برای ارزش ارز دیجیتال عمل میکند، زیرا استخراجکنندگان در صورتی که قیمت بازار کمتر از هزینهها باشد، به استخراج ادامه نخواهند داد.
مثال: بیتکوین
بهطور میانگین، هزینه استخراج بیتکوین در ۱۳ دسامبر ۲۰۲۴ برابر با ۸۶,۳۰۳ دلار بوده، در حالی که قیمت بازار آن ۱۰۱,۵۲۳ دلار ثبت شده است. این نشان میدهد که ارزش ذاتی بیتکوین، حداقل معادل هزینه استخراج آن (۸۶,۳۰۳ دلار) است.
چالشها:
– تفاوتهای منطقهای: هزینه استخراج در مناطق مختلف جهان متفاوت است.
– نوسانات بازار: قیمت بیتکوین ممکن است بهطور موقت زیر هزینه تولید سقوط کند.
۳. مدل تنزیل کاربرد (Discounted Utility Model)
این روش با پیشبینی کاربرد آینده یک ارز دیجیتال (مانند حجم تراکنشها یا میزان پذیرش) و تنزیل آن به زمان حال، ارزش ذاتی را برآورد میکند.
نحوه اعمال: تحلیلگران با ارزیابی کاربردها، نرخ پذیرش و فعالیتهای تراکنشی، ارزش آینده را با استفاده از یک نرخ تنزیل خاص به زمان حال تبدیل میکنند.
مثال: BNB
ارزش ذاتی بایننس کوین (BNB) از نقش کلیدی آن در اکوسیستم بایننس نشأت میگیرد.
بایننس کوین برای پرداخت کارمزد تراکنشها، شرکت در فروش توکنها و دسترسی به پاداشهای استیکینگ استفاده میشود. طبق دادههای YCharts، تا تاریخ ۱۴ دسامبر، زنجیره هوشمند بایننس (BNB Smart Chain) روزانه حدود ۳.۷۹۵ میلیون تراکنش را پردازش میکند. تحلیلگران میتوانند ارزش تنزیلیافته کارمزد این تراکنشها را در طول زمان محاسبه کنند تا ارزش ذاتی BNB را تخمین بزنند.
نحوه استفاده از مدل تنزیل کاربرد برای محاسبه ارزش ذاتی BNB:
فرض کنیم میانگین کارمزد هر تراکنش ۰.۱۰ دلار باشد. در این صورت مجموع کارمزدهای روزانه به این شکل محاسبه میشود:
۳,۷۹۵,۰۰۰ × ۰.۱۰ = 379,۵۰۰ دلار یا ۰.۳۷۹۵ میلیون دلار در روز
این مقدار به کارمزد سالانه معادل میشود:
۳۷۹,۵۰۰ × ۳۶۵ (سال غیرکبیسه) = 138.۵۲ میلیون دلار در سال
برای محاسبه ارزش ذاتی BNB در ۱۰ سال آینده با نرخ تنزیل ۱۰ درصد، از فرمول ارزش تنزیلیافته استفاده میکنیم. در این حالت، ارزش تنزیلیافته مجموع کارمزدهای پیشبینیشده BNB در طول ۱۰ سال، حدود ۸۵۱.۱۳ میلیون دلار خواهد بود.
نکته: مثال فوق یک سناریوی فرضی است که نشان میدهد چگونه میتوان مدلهای تنزیل کاربرد را برای تخمین ارزش ذاتی BNB به کار برد. با این حال، در دنیای واقعی، کارمزدها ثابت نیستند و عواملی مانند تخفیفهای BNB، سطح حساب کاربری و نوع تراکنشها در محاسبه هزینههای دقیق نقش مهمی دارند.
چالشها
– دادههای حدسی: تخمین حجم تراکنشهای آینده و نرخ پذیرش نیازمند حدس و گمان است.
– حساسیت به نرخ تنزیل: تغییرات کوچک در نرخ تنزیل میتواند تأثیر زیادی بر ارزشگذاری داشته باشد.
– تغییرات اکوسیستم: در صورت مواجهه بایننس با چالشهای نظارتی یا رقابتی، کاربرد BNB ممکن است کاهش یابد و پیشبینیهای قبلی را بیاعتبار کند.
چرا ارزهای فیات ارزش ذاتی ندارند؟
ارزهای فیات مانند دلار آمریکا یا یورو، در مفهوم سنتی، ارزش ذاتی ندارند. برخلاف طلا یا نقره، پول فیات توسط کالای فیزیکی پشتیبانی نمیشود. ارزش آن از عواملی مانند دستور دولت، اعتماد عمومی و توانایی آن به عنوان واسطه مبادله نشأت میگیرد. حتی در مقالات علمی نیز از پول فیات به عنوان یک توکن بیارزش و بدون پشتوانه یاد میشود.
دلایل عدم ارزش ذاتی ارزهای فیات:
– فاقد پشتوانه ملموس: پول فیات قابل بازخرید برای طلا، نقره یا هیچ دارایی فیزیکی دیگری نیست. بیشتر کشورها دههها پیش از سیستم (استاندارد طلا) فاصله گرفتند.
– ارزش مبتنی بر اعتماد: ارزش پول فیات به اعتماد مردم به توانایی دولت در مدیریت اقتصاد و پرداخت بدهیها بستگی دارد. برای مثال، دلار آمریکا به دلیل ثبات اقتصادی و سیاسی ایالات متحده مورد اعتماد است.
– عرضه نامحدود: دولتها و بانکهای مرکزی میتوانند پول فیات را به میزان دلخواه چاپ کنند. این ویژگی باعث میشود عرضه آن ثابت نبوده و در نتیجه در معرض تورم قرار گیرد که قدرت خرید را در طول زمان کاهش میدهد.
ارزش فیات چگونه حفظ میشود؟
با وجود نداشتن ارزش ذاتی، پول فیات به دلیل عوامل زیر همچنان کارآمد است:
– قوانین پول قانونی: دولتها استفاده از ارز فیات را برای پرداخت مالیات و بدهیها الزامی میکنند. برای مثال، در انگلستان مالیات باید با پوند پرداخت شود.
– کاربرد اقتصادی: ارز فیات نقدشوندگی بالایی دارد، بهطور گسترده پذیرفته شده و استفاده از آن در معاملات روزمره آسان است.
– پشتیبانی نهادها: بانکهای مرکزی و سیستمهای مالی با مدیریت انتشار ارز و تضمین ثبات، اعتماد عمومی را ایجاد میکنند.
تفاوت ارزش ذاتی و ارزشی که ارز فیات یا ارز دیجیتال ارائه میکنند
بر اساس تعریف ارزش ذاتی در کتاب تئوری ارزش آکسفورد (Oxford Handbook of Value Theory)، ارزش ذاتی چیزی است که به خودی خود، به خاطر خودش و به عنوان یک هدف نهایی ارزشمند باشد. در مقابل، ارزش غیرذاتی (ارزش بیرونی) چیزی است که به عنوان یک وسیله یا بهخاطر هدف دیگری ارزشمند است.
بر این اساس، ارزهای فیات ارزش ذاتی ندارند؛ ارزش آنها از پشتیبانی دولتها و چارچوبهای قانونی (ارزش بیرونی) نشأت میگیرد. در مقابل، بیت کوین دارای ویژگیهایی مانند کمیابی (عرضه ثابت ۲۱ میلیون واحد)، غیرمتمرکز بودن و کاربرد به عنوان یک شبکه همتا به همتا و بدون نیاز به اعتماد است که آن را بهطور مستقل ارزشمند میسازد.
آیا میدانستید؟
بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ اعتماد به سیستم بانکداری سنتی را متزلزل کرد. این بحران، رویههای وامدهی بیپروا، مقررات ناقص و شکنندگی مؤسساتی را آشکار کرد که زمانی بیش از حد بزرگ برای شکست تلقی میشدند. این کاهش اعتماد، جستوجو برای جایگزینها را سرعت بخشید و در نهایت منجر به پیدایش بیتکوین در سال ۲۰۰۹ به عنوان یک سیستم مالی غیرمتمرکز و بدون نیاز به اعتماد شد.
چرا ارزش ذاتی مهم است؟
درک ارزش ذاتی به سرمایهگذاران کمک میکند تا پروژههای قوی را از پروژههای صرفاً سوداگرانه تفکیک کنند. برای مثال، در دوران رونق ICOها در سال ۲۰۱۷، هزاران توکن بدون هیچگونه ارزش ذاتی راهاندازی شدند. بسیاری از آنها به دلیل نداشتن ویژگیهای اساسی مانند کاربرد، امنیت یا کمیابی، سقوط کردند.
تمرکز بر ارزش ذاتی به شما کمک میکند تصمیمات آگاهانه بگیرید و در دام تبلیغات و هیجانات بازار نیفتید. برای مثال، بیتکوین به دلیل ویژگیهایی مانند کمیابی، اثرات شبکهای و کاربردش همچنان بر بازار تسلط دارد، در حالی که بسیاری از توکنهای دیگر به مرور از بین رفتهاند.
در نهایت، کلید درک تفاوت میان ارزش ارزهای دیجیتال و فیات، در فهم صحیح ارزش ذاتی در مقابل ارزش بیرونی و چگونگی کاربرد آن در هر کدام نهفته است.
دیدگاهها