انواع کندل های صعودی و نزولی
متوسط

چکیده
انواع کندل های صعودی و نزولی در تحلیل تکنیکال میتوانند ابزاری بسیار عالی برای تشخیص روند و معاملهگری باشند. هم برای ورود مستقیم و انجام معامله و هم به عنوان تائیدیه همراه با سایر استراتژیهای معاملاتی و ابزارهای تحلیل تکنیکال، استفاده از انواع کندل صعودی و نزولی به شدت جذاب خواهد بود. با این حساب مطالعه این مقاله را برای شناخت انواع این کندل ها را هرگز نباید از دست بدهید. قرار است کاملا مفید و کاربری به معرفی انواع کندل ها در دو نوع صعودی و نزولی پرداخته و نکات لازم برای استفاده از این کندل ها برای معاملهگری در بازارهای مالی و خرید ارز دیجیتال را نیز با شما در میان بگذاریم. با ما در آکادمی تبدیل همراه باشید.
کاربردهای انواع کندل های صعودی و نزولی
شناخت انواع کندل های صعودی و نزولی در تحلیل تکنیکال بسیار مهم است، به ویژه در بازارهای مالی مانند ارز دیجیتال. در هر صرافی ارز دیجیتال با مشاهده نمودارهای کندل استیک میتوانید از این کندل ها برای ترید و معاملهگری استفاده کنید. با معرفی کاربرد این کندل ها، بهتر درک میکنید که شناخت آنها تا چه حد برای معاملهگری اهمیت پیدا میکند.
- تشخیص روند بازار: کندل ها میتوانند به تحلیلگران کمک کنند تا روندهای صعودی یا نزولی بازار را شناسایی کنند. با تحلیل الگوهای کندل، میتوان پیشبینی کرد که آیا قیمت به سمت بالا یا پایین خواهد رفت.
- شناسایی نقاط ورود و خروج: الگوهای خاص کندل میتوانند نقاط ورود و خروج مناسب برای معاملات را نشان دهند. به عنوان مثال، کندل های صعودی ممکن است نشاندهنده زمان مناسب برای خرید باشند.
- افزایش دقت در پیشبینی: ترکیب اطلاعات کندل با دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال، مانند حمایت و مقاومت، میتواند دقت پیشبینیها را افزایش دهد.
- تحلیل احساسات بازار: کندل ها به خوبی احساسات بازار را منعکس میکنند. کندل های بزرگ و صعودی ممکن است نشاندهنده افزایش اعتماد خریداران و بالعکس کندل های بزرگ و نزولی نشاندهنده ترس و عدم اعتماد باشند.
- تایید سیگنالهای دیگر: بسیاری از معاملهگران از الگوهای کندل به عنوان تاییدیهای برای سیگنالهای دیگر (مانند اندیکاتورها) استفاده میکنند. این میتواند به کاهش ریسک معاملات کمک کند.
- مدیریت ریسک: شناخت الگوهای کندل میتواند به معاملهگران کمک کند تا بهتر نقاط توقف ضرر را تعیین کنند و ریسک معاملات را مدیریت کنند.
انواع کندل صعودی
در تحلیل تکنیکال، کندل های صعودی به چند نوع مختلف تقسیم میشوند که هر کدام ویژگیها و نشانههای خاصی دارند. در ادامه هر یک را با نحوه استفاده برای معاملهگری در بازار معرفی میکنیم.
۱. کندل ماروبزو (Marubozu)
این کندل دارای بدنهای بزرگ و بدون سایههای بالایی و پایینی است. سبز بودن رنگ بدنه آن را تبدیل به یک کندل صعودی نموده و از جماه مهمترین انواع کندل صعودی و نزولی محسوب میشود. در جهت صعودی، کندل مارابوزور نشاندهنده قدرت خریداران است.
نحوه معاملهگری: اگر یک کندل ماروبوزوی صعودی شکل بگیرد، این نشانهای قوی از ادامه روند صعودی است. معاملهگران ممکن است پس از مشاهده این کندل، خرید کنند.
۲. کندل انگالفینگ صعودی (Bullish Engulfing)
این الگو شامل یک کندل نزولی کوچک و یک کندل صعودی بزرگتر است که بهطور کامل کندل قبلی را در بر میگیرد. کندل دوم حتما باید کل کندل اول را از پایین به بالا در بر بگیرد. به وجود الگوی اینگالف مخصوصا بر روی یک ناحیه حمایتی، نشانه قدرتمندی برای برگشت روند و تبدیل آن به روند صعودی است.
نحوه معاملهگری: این الگو نشاندهنده تغییر احساسات بازار به سمت خرید است. معاملهگران معمولاً پس از شکلگیری این الگو، خرید میکنند و میتوانند در نواحی مقاومت سود بگیرند.
۳. کندل دوجی صعودی (Bullish Doji)
کندل دوجی دارای بدنهای کوچک است که نشاندهنده عدم تصمیمگیری است، اما اگر در انتهای یک روند نزولی شکل بگیرد، میتواند به معنای تغییر روند باشد.
نحوه معاملهگری: وقتی یک دوجی صعودی پس از یک روند نزولی شکل بگیرد، میتواند نشاندهنده یک نقطه بازگشت باشد. معاملهگران میتوانند با افزایش حجم خرید کنند.
۴. کندل Hammer (چکش)
این کندل دارای بدنه کوچک و سایه پایینی بلند است و معمولاً در انتهای روند نزولی ظاهر میشود.
نحوه معاملهگری: این الگو نشاندهنده بازگشت بازار به سمت صعودی است. پس از مشاهده این کندل، معاملهگران ممکن است به خرید روی آورند.
۵. کندل Morning Star (ستاره صبحگاهی)
این الگو شامل سه کندل است: یک کندل نزولی بزرگ، یک دوجی یا کندل کوچک و سپس یک کندل صعودی بزرگ.
نحوه معاملهگری: این الگو نشاندهنده تغییر احساسات بازار از فروش به خرید است. معاملهگران معمولاً بعد از مشاهده این الگو، اقدام به خرید میکنند.
۶- الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers)
سه سرباز سفید یک الگوی کندلی صعودی است که شامل سه کندل صعودی متوالی با بدنههای بلند و سایههای کوتاه است. این الگو معمولاً در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرد و نشاندهنده قدرت خریداران و احتمال تغییر روند به سمت صعودی است، که میتواند فرصت مناسبی برای خرید باشد.
نکات کلیدی برای معاملهگری با کندل های صعودی
نکته مهم در شناخت انواع کندل صعودی و نزولی درک نحوه بکارگیری آنها در بازار است. در این شرایط است که شما میتوانید از این دانش برای پیشبرد اهداف معاملاتی خود استفاده کنید. نکات زیر کمک میکنند تا به درک بهتری در این باره برسید.
- تأیید سیگنالها: همیشه بهتر است سیگنالهای کندل را با دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال تأیید کنید.
- مدیریت ریسک: نقاط توقف ضرر را تعیین کنید و ریسک خود را مدیریت کنید.
- توجه به حجم معاملات ارز دیجیتال: حجم معاملات در هنگام تشکیل کندل های صعودی اهمیت زیادی دارد. حجم بالا میتواند نشاندهنده قدرت سیگنال باشد.
با شناخت دقیق این الگوها و نحوه معاملهگری با آنها، میتوانید تصمیمات بهتری در بازارهای مالی بگیرید.
با توجه به نوسانات بالای بازار ارز دیجیتال، آشنایی با انواع کندل ها و الگوهای آنها میتواند به معاملهگران کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرند و در نهایت، موفقیت بیشتری در معاملات داشته باشند.
انواع کندل نزولی
کندل های نزولی نیز به چند نوع مختلف تقسیم میشوند که هر کدام نشانههای خاصی را به معاملهگران ارائه میدهند. در ادامه انواع کندل نزولی را نیز به شما معرفی خواهیم کرد.
۱. کندل ماروبزو نزولی (Bearish Marubozu)
این کندل دارای بدنهای بزرگ و بدون سایههای بالا و پایین است. رنگ بدنه آن قرمز و نزولی بوده و نشاندهنده فشار فروش قوی است.
نحوه معاملهگری: اگر یک کندل ماروبوزو نزولی مشاهده کنید، این نشانهای از ادامه روند نزولی است. معاملهگران معمولاً پس از مشاهده این کندل، فروش را آغاز میکنند.
۲. کندل انگالفینگ نزولی (Bearish Engulfing)
این الگو شامل یک کندل صعودی کوچک و یک کندل نزولی بزرگتر است که بهطور کامل کندل قبلی را در بر میگیرد. الگوی انگالف نزولی معمولا در انتهای یک روند صعودی و بر روی یک مقاومت تشکیل میشود.
نحوه معاملهگری: این الگو نشاندهنده تغییر احساسات به سمت فروش است. معاملهگران معمولاً پس از شکلگیری این الگو، اقدام به فروش میکنند.
۳. کندل دوجی نزولی (Bearish Doji)
کندل دوجی دارای بدنهای کوچک است و نشاندهنده عدم تصمیمگیری در بازار است. اگر این کندل در انتهای یک روند صعودی شکل بگیرد، میتواند نشانهای از تغییر روند باشد.
نحوه معاملهگری: وقتی یک دوجی نزولی پس از یک روند صعودی شکل میگیرد، میتواند نشاندهنده یک نقطه بازگشت باشد. معاملهگران میتوانند با افزایش حجم فروش کنند.
۴. کندل Shooting Star (ستاره ثاقب)
این کندل دارای بدنه کوچک و سایه بالایی بلند است و معمولاً در انتهای یک روند صعودی ظاهر میشود.
نحوه معاملهگری: این الگو نشاندهنده بازگشت بازار به سمت نزولی است. پس از مشاهده این کندل، معاملهگران ممکن است به فروش روی آورند.
۵. کندل Evening Star (ستاره عصرگاهی)
این الگو شامل سه کندل است: یک کندل صعودی بزرگ، یک دوجی یا کندل کوچک و سپس یک کندل نزولی بزرگ.
نحوه معاملهگری: این الگو نشاندهنده تغییر احساسات بازار از خرید به فروش است. معاملهگران معمولاً بعد از مشاهده این الگو، اقدام به فروش میکنند.
۶- الگوی سه کلاغ سیاه (Three Black Crows)
سه کلاغ سیاه یک الگوی کندلی نزولی است که شامل سه کندل نزولی متوالی با بدنههای بلند و سایههای کوتاه است. این الگو معمولاً در انتهای یک روند صعودی شکل میگیرد و نشاندهنده فشار فروش و احتمال ادامه روند نزولی است، که میتواند علامتی برای فروش و خروج از موقعیتهای خرید باشد.
نکات کلیدی که برای معاملهگری با انواع کندل صعودی به آنها اشاره کردیم، برای کندل های نزولی نیز صادق است و باید در بکارگیری کندل های نزولی نیز به موارد گفته شده نهایت دقت و توجه را داشته باشید.
ترکیب الگوهای کندل استیک با اندیکاتورها
بیشتر معاملهگران مبتدی مرتکب این اشتباه میشوند که یک الگوی شمعی (کندلاستیک) را به عنوان سیگنال قطعی برای معامله در نظر میگیرند. در حالی که باید درک کرد که کندل های صعودی و نزولی بهتنهایی ارزش زیادی ندارند، مگر اینکه در بستر کلی رفتار قیمتی تحلیل شوند. درواقع این الگوها معمولا بهتنهایی توانایی معکوس کردن روند بازار را ندارند.
علاوه بر این، ترکیب انواع الگوهای شمعی با سایر شاخصها (اندیکاتورها) بسیار ضروری است. درواقع، استفاده همزمان از چند شاخص یکی از روشهای رایج در میان معاملهگران موفق است و نقش مهمی در تدوین استراتژیهای قوی معاملاتی ایفا میکند. در اینجا برخی ترکیبهای رایج و موثر میان الگوهای شمعی و اندیکاتورها آورده شده است:
- ترکیب الگوهای شمعی و میانگین متحرک (MA)
- ترکیب الگوهای شمعی و نوسانگرها (Oscillators)
- ترکیب الگوهای شمعی و شاخص قدرت نسبی (RSI)
- ترکیب الگوهای شمعی و اندیکاتور مک دی MACD
بازارها بسیار پیچیدهاند و بهندرت رفتاری قابل پیشبینی فقط با تکیه بر یک شاخص دارند. بنابراین، هرچه از اندیکاتورهای بیشتری به صورت هوشمندانه استفاده شود، پیشبینیها دقیقتر خواهند بود. در ادامه به طور ویژه بر ترکیب الگوهای شمعی با میانگینهای متحرک، نوسانگرها، شاخص قدرت نسبی و اندیکاتور مک دی تمرکز میشود.
ترکیب کندل های صعودی و نزولی با میانگینهای متحرک
میانگینهای متحرک از سادهترین و در عین حال قدرتمندترین ابزارهای تحلیل تکنیکال به شمار میروند. ترکیب آنها با الگوهای شمعی که بر حرکات کوتاهمدت تمرکز دارند، تصویری کاملتر از روند کلی بازار ارائه میدهد. این ترکیب میتواند به تایید روند ارزها و افزایش دقت پیشبینی کمک کند. اما چرا باید از میانگین متحرک در کنار کندل های صعودی و نزولی استفاده کرد؟
- میانگین متحرک قیمت متوسط یک دارایی را در یک بازه زمانی مشخص نمایش میدهد و قدرت بازار و جهت روند را نشان میدهد.
- با تغییر قیمتها، میانگین متحرک نیز بهروزرسانی میشود، به همین دلیل از ابزارهای پایهای تحلیل تکنیکال به حساب میآید.
- معاملهگران اغلب میانگین متحرک را به عنوان ابزار پایه در استراتژی خود استفاده میکنند تا دقت تحلیل خود را بالا ببرند.
تنظیمات پیشنهادی
- نوع میانگین: میانگین متحرک ساده (SMA)
- دوره زمانی: ۳۰
- نمودار کندلاستیک: بازه زمانی ۵ دقیقهای
شرایط ورود به معامله خرید
- یک کندل صعودی پس از روند نزولی یا بازار بدون روند مشاهده شود.
- بررسی اینکه آیا کندل از پایین میانگین متحرک را شکسته باشد.
- ورود به معامله خرید در زمانی که قیمت، سقف کندل را پس از عبور از میانگین متحرک لمس کند.
شرایط ورود به معامله فروش
- یک کندل نزولی پس از روند صعودی یا بازار بدون روند مشاهده شود.
- بررسی اینکه آیا کندل از بالا میانگین متحرک را شکسته باشد.
- ورود به معامله فروش زمانی که قیمت، کف کندل را پس از عبور از میانگین متحرک لمس کند.
ترکیب کندل های صعودی و نزولی با نوسانگرها
هرچند هم کندل های صعودی و نزولی و هم نوسانگرها بهتنهایی قابل استفاده هستند، ترکیب آنها دید بهتری از فرصتهای معاملاتی کوتاهمدت، جهت بازار و میزان قدرت حرکت ارائه میدهد. این ترکیب بهویژه برای معاملهگران نوسانی (Swing Traders) بسیار مفید است. زیرا آنها به دنبال شکار حرکتهای قیمتی کوتاهمدت و معکوسهای موقت هستند. معاملهگران نوسانی معمولا ابتدا در جهت یک حرکت وارد معامله میشوند و پس از تغییر جهت بازار، بهسرعت موقعیت خود را معکوس میکنند.
واگرایی در نوسانگرها (Divergence in oscillators)
- واگرایی زمانی رخ میدهد که قیمت و نوسانگر در جهت مخالف حرکت کنند که معمولا نشانهای از کاهش قدرت روند و احتمال بازگشت قیمت است.
- اگرچه واگرایی بهتنهایی تضمینی برای بازگشت روند نیست. اما، در کنار الگوهای بازگشتی شمعی، میتواند قدرت تحلیل و کیفیت معاملات را به طرز چشمگیری افزایش دهد.
الگوهای پوشا (Engulfing)
- الگوی پوشای صعودی در روند نزولی ظاهر میشود. این الگو زمانی شکل میگیرد که یک کندل صعودی بزرگ به طور کامل کندل نزولی قبلی را میپوشاند و نشاندهنده فشار خرید قوی است.
- الگوی پوشای نزولی در روند صعودی شکل میگیرد و نشاندهنده فشار فروش بالا است.
کندلهای بی تصمیم (Indecision)
- کندلهایی مانند Spinning Top (فرفرهای) بدنهای کوچک و سایههایی بلند دارند و نشاندهنده بلاتکلیفی بازار هستند.
- تکرار این کندلها معمولا میتواند نشانهای از بازگشت روند باشد.
زمانی که واگرایی قوی در نمودار دیده شده و بلافاصله بعد از آن یک الگوی بازگشتی مثل پوشای نزولی یا کندل بیتصمیم ظاهر میشود، این معمولا نشانهای از یک حرکت قیمت قوی در جهت مخالف است.
ترکیب الگوهای شمعی با اندیکاتور RSI و MACD
علاوه بر میانگین متحرک و نوسانگرهای عمومی، استفاده از اندیکاتورهای RSI و MACD نیز در کنار کندل های صعودی و نزولی، ابزار قدرتمندی برای تشخیص نقاط ورود و خروج در بازار خواهد بود.
شاخص قدرت نسبی (RSI)
RSI یک نوسانگر مومنتومی است که قدرت حرکات اخیر قیمت را اندازهگیری میکند و بین دو سطح ۰ تا ۱۰۰ نوسان دارد:
RSI بالای ۷۰: بازار بیشخرید (Overbought) محسوب میشود و احتمال بازگشت قیمت وجود دارد.
RSI زیر ۳۰: بازار بیشفروش (Oversold) محسوب میشود و ممکن است قیمت به سمت بالا بازگردد.
ترکیب RSI با الگوهای شمعی بازگشتی مانند پوشای صعودی یا نزولی، میتواند سیگنال بسیار قابل اعتمادی ارائه دهد.
مثال از ترکیب RSI و الگوهای شمعی
- زمانی که RSI زیر ۳۰ است و یک الگوی پوشای صعودی ظاهر میشود، احتمال بازگشت قیمت به سمت بالا بسیار افزایش مییابد.
- یا اگر RSI بالای ۷۰ باشد و یک کندل بیتصمیم یا الگوی پوشای نزولی دیده شود، سیگنال کاهش قیمت تقویت میشود.
اندیکاتور MACD
شاخص MACD بر اساس تفاوت بین دو میانگین متحرک (معمولا EMA-12 و EMA-26) ساخته میشود و با یک خط سیگنال (EMA-9) همراه است. کاربرد این اندیکاتور در تحلیل جهت روند و قدرت آن در کنار کندل های صعودی و نزولی بسیار مفید است. اجزای MACD عبارتند از:
خط MACD: تفاوت بین EMA سریع و کند
خط سیگنال: میانگین ۹ دورهای خط MACD
هیستوگرام: فاصله بین خط MACD و خط سیگنال
سیگنالهای ترکیبی MACD با کندلها عبارتند از:
- تقاطع صعودی: زمانی که خط MACD از زیر خط سیگنال عبور میکند، بهویژه اگر همزمان با یک کندل صعودی قوی باشد، میتواند نقطه ورود خرید خوبی تلقی شود.
- تقاطع نزولی: وقتی MACD از بالا خط سیگنال را قطع کند و همزمان یک الگوی نزولی مانند پوشا یا شمع فرفرهای شکل بگیرد، سیگنال فروش صادر میشود.
در تحلیل تکنیکال، ترکیب چند اندیکاتور همراه با الگوهای شمعی قدرت تحلیل را بهطور چشمگیری افزایش میدهد. استفاده همزمان از این ابزارها در کنار درک درست از کندل های صعودی و نزولی میتواند به ساخت یک استراتژی معاملاتی قدرتمند و دقیق منجر شود.
مقایسه کندل استیک با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال
کندلاستیک (Candlestick) یکی از محبوبترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است که اطلاعات زیادی را به صورت بصری و قابلفهم در اختیار معاملهگر قرار میدهد. نمودار کندلاستیک اطلاعاتی شامل قیمت باز شدن، بسته شدن، بالاترین و پایینترین قیمت را در هر بازه زمانی نمایش میدهد.
این ویژگی، سبب میشود کندل های صعودی و نزولی بتوانند احساسات بازار و روندهای کوتاهمدت را بهخوبی نشان دهند. همچنین، الگوهای کندلاستیک (مانند چکش، دوجی، پوشای صعودی و…) به معاملهگر در شناسایی نقاط احتمالی برگشت یا ادامه روند کمک میکنند.
در مقابل، نمودار خطی تنها قیمت بسته شدن هر دوره را به هم متصل میکند و اطلاعات کمتری را در مقایسه با کندلاستیک ارائه میدهد. این نوع نمودار بیشتر برای بررسی روند کلی قیمتها کاربرد دارد. به طوری که درک آسانی دارد، اما برای تحلیل دقیقتر مناسب نیست. نمودار میلهای نیز همانند کندلاستیک، قیمتهای باز، بسته، بالا و پایین را نشان میدهد. اما به شکل بصری به اندازه کندلها گویا نیست و تشخیص الگو در آن دشوارتر خواهد بود.
از مزایای کندلاستیک میتوان به گویایی بصری، امکان تشخیص سریع روانشناسی بازار و کاربرد در تمامی تایمفریمها اشاره کرد. در عین حال، معایبی مانند وابستگی به تفسیر شخصی هم دارد و الگوهای کندلاستیک بهتنهایی نمیتوانند سیگنال دقیقی بدهند و نیاز به ترکیب با سایر ابزارها دارند.
تأثیر تایم فریمهای مختلف بر الگوهای کندل استیک
یکی از عوامل بسیار مهم در تفسیر درست کندل های صعودی و نزولی، تایمفریمی است که نمودار در آن تحلیل میشود. تایمفریم (Time Frame) به بازه زمانی هر کندل اشاره دارد (مثلا یکساعته، چهارساعته، روزانه) و انتخاب آن میتواند تاثیر قابلتوجهی بر اعتبار، دقت و تفسیر الگوهای کندلاستیک داشته باشد.
در تایمفریمهای پایینتر مانند ۱۵ دقیقه، ۳۰ دقیقه یا ۱ ساعته، تعداد بیشتری از کندلها در یک روز شکل میگیرند. این تایمفریمها برای معاملهگران کوتاهمدت یا اسکالپرها مناسب هستند که به دنبال نوسانات سریع بازار میگردند. در این بازهها، الگوهای کندلاستیک بهوفور ظاهر میشوند، اما اعتبار آنها ممکن است پایینتر باشد. زیرا نوسانات کوتاهمدت و نویز بازار میتواند باعث شکلگیری الگوهای کاذب شود
در مقابل، تایمفریمهای بالاتر مانند ۴ ساعته، روزانه یا هفتگی، الگوهای معتبرتر و قویتری ارائه میدهند. به این دلیل که هر کندل در این تایمفریمها حجم بیشتری از داده را در بر میگیرد. بنابراین تصمیمگیری معاملهگران در این سطوح معمولا از تحلیل دقیقتر و تعمق بیشتری ناشی میشود.
برای مثال، یک الگوی دوجی یا پوشای صعودی در نمودار روزانه بهمراتب اهمیت و اعتبار بیشتری نسبت به همان الگو در تایمفریم ۵ دقیقه دارد. همچنین، هرچه تایمفریم بالاتر باشد، تاخیر در صدور سیگنال نیز بیشتر خواهد بود. به همین دلیل معاملهگران بلندمدت معمولا از تایمفریمهای بالا برای شناسایی روند اصلی بازار استفاده میکنند.
جمعبندی
کندل های صعودی شامل الگوهایی مانند ماروبزو صعودی، انگالفینگ صعودی، چکش و ستاره صبح هستند که به ترتیب نشاندهنده قدرت خرید، تغییر احساسات به سمت خرید، بازگشت از روند نزولی و تأیید روند صعودی هستند. معاملهگران با شناسایی این الگوها میتوانند نقاط ورود مناسبی برای خرید پیدا کنند و از این فرصتها بهرهبرداری کنند.
از سوی دیگر، کندل های نزولی شامل ماروبزو نزولی، انگالفینگ نزولی، ستاره شلیککننده و ستاره عصر هستند که نشاندهنده فشار فروش، تغییر احساسات به سمت فروش، بازگشت از روند صعودی و تأیید روند نزولی هستند. با شناسایی این الگوها، معاملهگران میتوانند نقاط خروج و فروش را مشخص کنند و به مدیریت ریسک در معاملات خود بپردازند. در نهایت شناخت انواع کندل صعودی و نزولی یکی از ملزومات اصلی در تحلیل تکنیکال ارزهای دیجیتال و سایر بازارهای مالی محسوب میشود.
دیدگاهها