زنان در صنعت کریپتو بیشتر از مردان پول در میآورند!
شرکت پانتر کپیتال در جدیدترین نظرسنجی خود در حوزه حقوق و دستمزد در صنعت رمز ارزها که با مشارکت ۵۰۲ نفر انجام شده، به یافتهای شگفتانگیز دست یافته است: تقریباً برخلاف تمام صنایع دیگر، در حوزه ارزهای دیجیتال زنان نسبت به مردان حقوق بیشتری دریافت میکنند.
این یافته نقطهی روشنی برای صنعتی است که با چالشهای جدی در پذیرش عمومی مواجه است. در شرکتهای غیر رمز ارزی در ایالات متحده، به طور معمول زنان به ازای هر دلار درآمد مردان، ۸۴ سنت دریافت میکنند. در مقابل، در حوزه رمز ارزها، زنان بر اساس میانگین حقوق پایه، حدود ۱۵ درصد بیشتر از مردان درآمد دارند؛ یعنی به ازای هر دلار درآمد مردان، ۱.۱۵ دلار دریافت میکنند.
با بررسی دقیقتر گروههای شغلی، تنها صنعت دیگری که در آن زنان نسبت به مردان حقوق بیشتری دریافت میکنند، گروه تهیهکنندگان و کارگردانان در صنعت سرگرمی است. اگرچه سایر مشاغل با مدرک تحصیلی پیشرفته به سمت برابری دستمزد در حرکت هستند، اما واقعیت این است که حتی در صنعت فناوری وب ۲، مردان همچنان اختلاف دستمزد قابل توجهی با زنان دارند.
مطالعات اقتصادی متعددی برای شناسایی عوامل مؤثر بر شکاف دستمزد در صنایع غیر رمز ارزی انجام شده است. از جمله دلایل احتمالی میتوان به تبعیض جنسیتی در استخدام، تقسیم کار درون خانواده و گرایش به مشاغل با درآمد کمتر اشاره کرد. اگرچه تحقیقات بیشتری برای بررسی عوامل مؤثر بر معکوس شدن شکاف دستمزد در حوزه رمز ارزها نیاز است، اما دادههای ما نشان میدهد که تجربه نقش مهمی در این زمینه ایفا میکند.
زنان در حوزه رمز ارزها معمولاً تجربه بیشتری دارند و اغلب در سمتهای میانی و ارشد با بیش از پنج سال سابقه کار مشابه فعالیت میکنند. در مقابل، بخش بزرگی از مردان در موقعیتهای سطح ابتدایی قرار دارند.
اما حتی با کنترل متغیر تجربه، زنان همچنان در حوزه رمز ارزها نسبت به مردان درآمد بیشتری دارند. نویسندگان این گزارش پیشنهاد میکنند که یک توضیح منطقی سازگار با دادهها این است که زنان در حوزه رمز ارزها از پایداری برخوردارند. پایداری به معنای عبور از موانعی است که موفقیت آینده را پیشبینی میکند. این ایده نشان میدهد که زنانی که بر موانع در صنعت رمز ارزها غلبه کردهاند، دارای ویژگیهای غیرقابل مشاهدهای مانند مقاومت و شایستگی بالا هستند که در کنار سابقه فعالیت آنها در صنعت، منجر به حقوق بالاتر میشود.
تئوری دیگر این است که دستمزد مردان در حوزه رمز ارزها نسبت به زنان کمتر پرداخت میشود. این تئوری به نظر کمتر محتمل است، زیرا نشان میدهد که تعداد کلی زنان در حوزه رمز ارزها به دلیل جذب حقوق بهتر افزایش مییابد که این مورد را مشاهده نمیکنیم. همچنین انتظار میرود که تعداد بیشتری از زنان جوان در حوزه رمز ارزها به دنبال دستمزد بالا باشند، اما حضور آنها بسیار کم است و این تئوری را با دادههای ما سازگار نمیکند.
در نهایت، این ایده که زنان ریسکپذیرتر هستند و رمز ارزها یک مسیر شغلی پرخطر است، محتمل به نظر میرسد اما با دادهها همسو نیست. معمولاً تحمل ریسک افراد با گذشت زمان کاهش مییابد که نشاندهنده حضور کمتر زنان باتجربه در چنین حوزه نوسانی است. با این حال، دادهها نشان میدهد که تعداد قابل توجهی از زنان با تجربه قابل توجه در این صنعت حضور دارند و مشخص نیست که چرا چنین تأثیر برجستهای بر اساس سطوح تجربه وجود دارد.
معکوس شدن شکاف دستمزد در صنعت رمز ارزها ممکن است نشان دهد که این صنعت فرصتهای بهتری را برای زنان نسبت به حوزههای سنتی ارائه میدهد. اگرچه مهم است که به رسمیت بشناسیم که زنان احتمالاً همچنان با موانعی در این صنعت مواجه خواهند شد، اما دستمزدهای نسبتا عادلانه در حوزه کریپتو نشاندهنده حرکت بالقوه به سمت برابری جنسیتی بیشتر است. این امر نشاندهنده یک روند پیشرو در این حوزه نسبتاً جدید است و امید به آیندهای متعادلتر را ایجاد میکند.
دیدگاهها