تعرفه تجاری چیست، چه طور کار میکند و چرا مهم است؟

به گزارش Cointelegraph تعرفهها مالیاتی هستند که یک دولت یا اتحادیه فراملی بر کالاهای وارداتی اعمال میکند. گاهی اوقات، این مالیاتها بر کالاهای صادراتی نیز اعمال میشوند. تعرفهها از یک سو منبع درآمد برای دولتها محسوب میشوند و از سوی دیگر اغلب با هدف حمایت از صنایع داخلی به عنوان ابزاری برای تنظیم تجارت مورد استفاده قرار میگیرند.
چهار نوع اصلی تعرفه عبارتاند از:
- تعرفه ارزشمحور (Ad valorem): بهصورت درصدی از ارزش کالا محاسبه میشود. برای مثال، ممکن است ۲۰٪ مالیات بر کالایی به ارزش ۱۰۰ دلار اعمال شود.
- تعرفه خاص (Specific): مبلغ ثابتی است که بر اساس مقدار کالا محاسبه میشود. مثلاً ممکن است برای هر کیلوگرم شکر وارداتی ۵ دلار تعرفه وضع شود.
- تعرفه ترکیبی (Compound): ترکیبی از تعرفه خاص و ارزشمحور است که به طور همزمان بر یک کالای وارداتی اعمال میشود. مثلاً ممکن است برای واردات یک نوشیدنی، ۵ دلار به ازای هر لیتر بهعلاوه ۱۰٪ از ارزش آن دریافت شود.
- تعرفه مختلط (Mixed): بسته به شرایط از پیش تعیینشده، یا تعرفه خاص یا ارزشمحور اعمال میشود. برای مثال، ممکن است برای کامیونهای وارداتی، یا ۵۰۰۰ دلار به ازای هر خودرو یا ۱۵٪ از ارزش خودرو (هرکدام که بیشتر باشد) دریافت شود.
هدف از اعمال تعرفهها، تأثیرگذاری بر جریان تجارت بینالمللی، محافظت از تولیدکنندگان داخلی و واکنش به اقدامات ناعادلانه سایر کشورها است. وقتی بر کالای وارداتی تعرفه وضع میشود، قیمت آن افزایش مییابد و در نتیجه، کالاهای مشابه تولید داخل از لحاظ قیمتی برای مصرفکننده جذابتر میشوند.
در ایالات متحده، دولت ترامپ از تعرفههای متقابل به عنوان ابزار اصلی در سیاستهای تجاری استفاده میکند. تعرفه متقابل، نوعی تعرفه است که در پاسخ به تعرفهها یا موانع تجاری کشور دیگر اعمال میشود. این رویکرد با هدف اصلاح تراز تجاری و حمایت از صنایع داخلی در دستور کار قرار گرفته است.
تعرفهها معمولاً از سوی گمرک در مبادی ورودی کشور و بر اساس ارزش اظهارشده و طبقهبندی کالای وارداتی اخذ میشوند.
🔹 آیا میدانستید؟ برخی کشورها از سیستم «سهمیه تعرفهای» استفاده میکنند، که در آن مقدار مشخصی از یک محصول با تعرفه کمتر وارد میشود. پس از عبور از این سهمیه، تعرفه بالاتری اعمال میشود. این سیستم تعادلی میان حفاظت از تولید داخل و دسترسی به بازارهای جهانی، بهویژه در بخشهایی مانند کشاورزی و نساجی ایجاد میکند.
سیاست تعرفه متقابل دولت ترامپ
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در دوم آوریل ۲۰۲۵ و در روزی که از آن با عنوان «روز آزادی» یاد کرد، یک فرمان اجرایی را بر اساس «قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بینالمللی (IEEPA)» امضا کرد. بر اساس این فرمان، از پنجم آوریل، تعرفهای حداقلی معادل ۱۰٪ بر تمام واردات آمریکا اعمال شد. تعرفههای متقابل نیز از نهم آوریل اجرایی شدند.
ترامپ اعلام کرد که آمریکا تعرفههای متقابل را تقریباً به میزان نیمی از نرخ تعرفههای اعمالشده از سوی سایر کشورها وضع خواهد کرد. برای مثال، در برابر تعرفه ۶۷٪ چین، آمریکا تعرفه ۳۴٪ تعیین کرد. همچنین تعرفهای ۲۵٪ برای واردات خودرو از تمام کشورها اعلام شد.
جزئیات تعرفههای متقابل به تفکیک کشورها
سیاست تعرفه متقابل دولت ترامپ بر این باور استوار است که آمریکا در طولانیمدت با عدم توازن تجاری و رفتار ناعادلانه شرکای تجاری جهانی مواجه بوده است. برای مقابله با این وضعیت، دولت او به دنبال «تعرفههای متقابل» رفت؛ به این معنا که ساختار تعرفهای آمریکا با تعرفههای وضعشده سایر کشورها همراستا یا نزدیک به آن شود.
در این رویکرد، دولت ترامپ از ابزار تعرفه برای فشار بر کشورها جهت کاهش موانع تجاری یا بازنگری در توافقات استفاده کرد. این سیاست با استقبال تولیدکنندگان داخلی و گروههای کارگری آمریکا مواجه شد، اما اقتصاددانان و متحدان بینالمللی آن را سیاستی حمایتگرایانه و برهمزننده نظم اقتصادی جهانی ارزیابی کردند.
این سیاست، روابط تجاری آمریکا را به طور چشمگیری دگرگون کرده و نشانگر فاصلهگیری از سیاست تجارت آزاد چندجانبهای است که دههها بر اقتصاد جهانی حاکم بوده است.
🔹 آیا میدانستید؟ تعرفهها میتوانند زنجیره تأمین جهانی را دگرگون کنند. برای اجتناب از پرداخت تعرفههای سنگین، بسیاری از شرکتها تولید خود را به کشورهایی با توافقهای تجاری مطلوب منتقل میکنند. اما این جابهجایی لزوماً به نفع مصرفکننده نیست، چرا که صرفهجوییهای ایجادشده همیشه به کاهش قیمت برای مشتری نمیانجامد و همچنین موجب پیچیدگی بیشتر در لجستیک میشود.
جنگ تعرفهای آمریکا و چین: یک درگیری اقتصادی تعیینکننده
جنگ تعرفهای میان آمریکا و چین که از سال ۲۰۱۸ در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ آغاز شد، نقطه عطفی در روابط اقتصادی بینالملل بود. این منازعه میان دو اقتصاد بزرگ جهان، تأثیرات عمیقی بر زنجیره تأمین جهانی، نرخ تورم و مناسبات ژئوپلیتیکی گذاشت.
این جنگ تجاری تنها یک منازعه دوجانبه نبود؛ بلکه نشانهای از بازاندیشی ساختاری در سیاستهای تجاری جهان چندقطبی به شمار میرفت. در آغاز این درگیری، آمریکا بر اساس بخش ۳۰۱ قانون تجارت ۱۹۷۴، تعرفههای گستردهای را علیه چین وضع کرد و دلایل آن را «رفتار ناعادلانه تجاری، سرقت مالکیت فکری و انتقال اجباری فناوری» عنوان کرد.
در ادامه، آمریکا بر بیش از ۳۶۰ میلیارد دلار از کالاهای چینی تعرفه وضع کرد و چین نیز در واکنش، بر ۱۱۰ میلیارد دلار از کالاهای آمریکایی بهویژه در بخشهایی مانند کشاورزی و صنعت تعرفه اعمال کرد.
این درگیری باعث اختلال جدی در زنجیرههای تأمین شد و هزینهها را برای کسبوکارها و مصرفکنندگان آمریکایی افزایش داد. کشاورزان آمریکایی با ضربه سنگینی مواجه شدند، چرا که چین بر واردات محصولات کلیدی مانند سویا تعرفه وضع کرد. دولت آمریکا برای جبران این خسارات، میلیاردها دلار یارانه پرداخت کرد.
در سال ۲۰۲۰، توافقنامه «فاز اول» کمی از تنشها کاست و چین را موظف کرد که خرید کالاهای آمریکایی را افزایش داده و از مالکیت فکری محافظت کند. با این حال، بسیاری از تعرفهها همچنان باقی ماندند. دولت بایدن نیز اغلب اقدامات اقتصادی دوره ترامپ را حفظ کرد و این نشان از نگرانی دو حزبی درباره سیاستهای تجاری چین دارد.
تا تاریخ ۱۰ آوریل ۲۰۲۵، ترامپ تعرفههایی تا ۱۲۵٪ بر چین وضع کرده، در حالی که برای ۷۵ کشور دیگر، اعمال تعرفهها را به مدت ۹۰ روز به حالت تعلیق درآورده است.
واکنش کشورها به تعرفههای سنگین ترامپ بر چین
در مقایسه با اختلافات با کشورهایی مانند اتحادیه اروپا یا کانادا، درگیری تجاری با چین از اهمیت و پیامدهای بهمراتب بزرگتری برخوردار است.
واکنش دولتهای مختلف به این تعرفهها:
- نخستوزیر کانادا، مارک کارنی، تعرفهای ۲۵٪ بر خودروها و کامیونهای ساخت آمریکا وضع کرد.
- چین از ۱۰ آوریل، تعرفهای ۳۴٪ بر تمام واردات از آمریکا وضع میکند.
- نخستوزیر فرانسه، این تعرفهها را فاجعه اقتصادی خواند.
- نخستوزیر ایتالیا، جورجیا ملونی، این سیاست را نادرست دانست.
- رئیس کمیسیون اروپا، اورزولا فوندرلاین، وعده واکنش هماهنگ و اقدامات متقابل داد.
- دولت تایوان، این تعرفهها را «غیرمنطقی» توصیف کرد.
تعرفهها چگونه عمل میکنند؟
زمانی که تعرفهای مثلا مالیات ۳۰ درصدی بر واردات فولاد اعمال میشود قیمت آن کالا برای واردکنندگان افزایش مییابد. این هزینه اضافهشده، در نهایت به کسبوکارهای بعدی منتقل میشود و آنها نیز این هزینه را به مصرفکنندگان نهایی تحمیل میکنند.
برای واردکنندگان، تعرفهها به معنای افزایش هزینه خرید هستند. برای مثال، اگر یک شرکت آمریکایی ماشینآلاتی را از خارج وارد کند و با تعرفه مواجه شود، هزینه نهایی آن افزایش مییابد. این موضوع ممکن است حاشیه سود آن شرکت را کاهش دهد یا آن را مجبور به یافتن منابع جایگزین کند. از سوی دیگر، صادرکنندگان در سایر کشورها ممکن است در اثر کاهش سفارشهای خرید از سوی مشتریان آمریکایی، آسیب ببینند و رقابتپذیریشان کاهش یابد.
در ابتدا، تولیدکنندگان داخلی ممکن است از اعمال تعرفههای بالا سود ببرند. این تعرفهها میتوانند آنها را در برابر رقابت ارزانقیمت خارجی محافظت کرده و به افزایش فروش و سودآوری منجر شوند. اما اگر خطوط تولید آنها وابسته به واردات مواد اولیه مشمول تعرفه باشد، هزینه تولید افزایش خواهد یافت و این سود اولیه از بین خواهد رفت.
در اغلب موارد، این مصرفکنندگان هستند که بیشترین آسیب را متحمل میشوند. تعرفهها میتوانند قیمت کالاهای مصرفی روزمره از لوازم الکترونیکی گرفته تا پوشاک را افزایش دهند. در بلندمدت، تعرفههای بالا به افزایش نرخ تورم و کاهش قدرت خرید منجر میشوند.
تعرفهها همچنین زنجیره تأمین جهانی را مختل میکنند. بسیاری از محصولات، با استفاده از قطعاتی که در کشورهای مختلف تولید شدهاند، مونتاژ میشوند. تعرفه بالا بر یکی از این قطعات میتواند موجب تأخیر در تولید، نیاز به طراحی مجدد یا حتی انتقال محل تولید شود که در نهایت پیچیدگی و هزینهها را افزایش میدهد.
در مجموع، اگرچه هدف از اعمال تعرفهها حمایت از صنایع داخلی است، اما تأثیر آن در سراسر اقتصاد گسترده میشود و قیمتها، جریان تجارت و استراتژیهای تجاری را تغییر میدهد. بهعبارتی، تعرفهها بهنوعی بر همه افراد اثر میگذارند، از صاحبان کارخانه گرفته تا کارگران و مصرفکنندگان روزمره.
آیا میدانستید؟ ترامپ برخی محصولات فناوری مانند گوشیهای هوشمند، تراشهها، رایانهها و برخی کالاهای الکترونیکی را از تعرفههای متقابل مستثنی کرد. این اقدام موجب کاهش فشار بر صنعت فناوری و بهطور موقت به رشد سهام این بخش کمک کرد.
تأثیر تعرفهها بر بازارهای مالی و ارزهای دیجیتال
اعلام تعرفههای جدید از سوی ترامپ در دوم آوریل باعث ریزش شدید بازارهای سهام و ارزهای دیجیتال شد.قیمت بیت کوین (BTC) در یک هفته بیش از ۱۰.۵٪ کاهش یافت. در حالی که پیشتر بیت کوین به عنوان دارایی غیرهمبسته با بازارهای سنتی شناخته میشد، در شرایط کنونی رفتاری شبیه به سهام شرکتهای فناوری از خود نشان میدهد.
به گفته تحلیلگران، سرمایهگذاران نهادی بی تکوین را به عنوان یک دارایی پرریسک (Risk-on) در نظر میگیرند که نسبت به تغییرات سیاستی حساس است. گرچه برخی بیت کوین را طلای دیجیتال میدانند، اما رفتار اخیر آن نشان میدهد در دورههای بیثباتی جهانی افت میکند و در زمان خوشبینی بازار، رشد دارد که مشابه شاخص نزدک است.
آیا میدانستید؟ معافیتهای تعرفهای میتوانند بسیار استراتژیک باشند. دولتها ممکن است برای حمایت از یک صنعت یا شرکت خاص، اجازه دهند بدون پرداخت تعرفه واردات انجام شود، در حالی که رقبای دیگر همچنان باید تعرفه بپردازند. این امر گاهی موجب نابرابری در فضای رقابتی داخلی میشود و جنجالهای سیاسی ایجاد میکند.
چرا تعرفهها برای اقتصاد جهانی اهمیت دارند؟
تعرفهها ابزار قدرتمندی در اختیار دولتها برای شکلدادن به سیاست اقتصادی و تجاری کشور هستند. آنها فقط مالیات بر واردات نیستند، بلکه ابزارهایی هستند که بر تولید داخلی، رفتار مصرفکنندگان و روابط تجاری جهانی تأثیر میگذارند.
برای ایالات متحده، تعرفهها بهطور تاریخی به عنوان ابزاری برای اعمال قدرت اقتصادی، حمایت از صنایع نوپا و مقابله با رویههای تجاری ناعادلانه استفاده شدهاند.
در جهانی به همپیوسته، تصمیمات تعرفهای کشورهایی با اقتصادهای بزرگ، میتواند زنجیره تأمین جهانی را دگرگون کرده، مراکز تولید را جابهجا کرده و قیمت کالاها در سراسر جهان را تغییر دهد. حتی برای کشورهایی با اقتصادهای کوچکتر، اثرات این تصمیمات فراتر از مرزهای ملی احساس میشود.
در داخل کشور، تعرفهها میتوانند باعث گران شدن کالاهای خارجی شده و تقاضا را به سمت تولیدات داخلی سوق دهند. این وضعیت میتواند در کوتاهمدت به ایجاد شغل و تقویت تابآوری اقتصادی منجر شود.
از سوی دیگر، دولتها با درآمد حاصل از تعرفهها، ممکن است بتوانند مالیاتهای مستقیم را کاهش دهند. اما در عین حال، این سیاست میتواند منجر به افزایش قیمت کالاها، تضعیف صادرات و اقدامات تلافیجویانه شرکای تجاری شود.
در شرایطی که تنشهای ژئوپلیتیکی در حال افزایش است و کشورها در حال بازنگری در وابستگیهای اقتصادی خود هستند، تعرفهها بار دیگر به یکی از عناصر اصلی سیاست تجاری آمریکا تبدیل شدهاند.
چه به عنوان ابزار دفاعی و چه تهاجمی، تعرفهها تعادلی میان حمایتگرایی و تعامل جهانی ایجاد میکنند. از اینرو، تعرفهها فقط موضوعی اقتصادی نیستند، بلکه مسئلهای راهبردی و مرتبط با قدرت و نفوذ جهانی به شمار میروند.
چه کسانی سیاستهای تعرفهای آمریکا را تعیین میکنند؟
در ایالات متحده، سیاست تعرفهای تحت تأثیر ترکیبی از اختیارات قانونگذاری، قدرت اجرایی و نظارت اجرایی قرار دارد. نهادهای مختلفی نیز در اجرای این سیاست نقش دارند.
کنگره آمریکا، طبق قانون اساسی، اختیار تنظیم تجارت و اعمال تعرفهها را در اختیار دارد. با گذشت زمان، کنگره اختیارات قابلتوجهی به رئیسجمهور داده تا در مواقعی مانند تهدیدات امنیت ملی، خطرات اقتصادی یا تخلفات تجاری، تعرفهها را تغییر دهد.
دفتر نماینده تجاری ایالات متحده (USTR) نقش محوری در تدوین و مذاکره سیاستهای تجاری آمریکا ایفا میکند. این نهاد مذاکرات تجاری را هدایت کرده، اختلافات را مدیریت میکند و اقدامات تعرفهای رااغلب با هماهنگی رئیسجمهور و کنگره پیشنهاد میدهد.
اداره گمرک و حفاظت مرزی آمریکا (CBP) مسئول اجرای تعرفهها در مبادی ورودی است. این نهاد وظیفه دارد با استناد به نظام طبقهبندی Harmonized Tariff Schedule، عوارض گمرکی را براساس نوع و ارزش کالاهای وارداتی جمعآوری کند.
قوانین تجاری مهمی در طول تاریخ بر سیاست تعرفهای آمریکا تأثیرگذار بودهاند. قانون تعرفه اسموت-هاولی در سال ۱۹۳۰ که با هدف حمایت از کشاورزان آمریکایی در دوران رکود بزرگ تصویب شد، منجر به اعمال تعرفههای تلافیجویانه شد و وضعیت تجارت جهانی را وخیمتر کرد.
در سالهای بعد، قانون تجارت ۱۹۷۴ ابزارهایی مانند «بخش ۳۰۱» را در اختیار رئیسجمهور قرار داد که در جریان جنگ تجاری آمریکا و چین بهطور گسترده برای اعمال تعرفههای تلافیجویانه علیه رویههای ناعادلانه خارجی استفاده شد.
مجموعه این نهادها و قوانین، زیربنای سیاست تعرفهای ایالات متحده را تشکیل میدهند.
انتقادات به سیاست تعرفهای ترامپ
پس از اعلام تعرفههای متقابل، انتقادات گستردهای به سیاست تعرفهای ترامپ مطرح شد. منتقدان معتقدند این اقدام کنگره را دور میزند و الگویی خطرناک از قدرت بیحد و مرز رئیسجمهور در مسائل اقتصادی ایجاد میکند.
منتقدان استدلال میکنند که این تعرفهها بیشتر به کسبوکارهای آمریکایی آسیب میزند تا به هدف اصلی خود یعنی کشورهای خارجی. در گزارشی از Vox آمده است که اقشار کمدرآمد بیش از والاستریت از تعرفههای ترامپ آسیب خواهند دید. همچنین، لارنس سامرز، وزیر سابق خزانهداری، هشدار داده که این سیاست ممکن است آمریکا را وارد رکود اقتصادی کند و احتمالاً منجر به از بین رفتن دو میلیون شغل در سراسر کشور شود.
یکی از منتقدان سیاست تعرفهای ترامپ را «فاجعهبار» توصیف کرده است.
از منظر حقوقی نیز چالشهایی علیه این سیاست مطرح شده است. ائتلاف محافظهکار «اتحاد جدید آزادیهای مدنی» (NCLA) از طرف یک کسبوکار کوچک در فلوریدا به نام Simplified که واردکننده کالاهایی از چین است، علیه این سیاست شکایت کرده است. در این شکایت آمده است که رئیسجمهور با استناد به قانون اختیارات اقتصادی در شرایط اضطراری بینالمللی (IEEPA) خارج از چارچوب اضطراری، اختیارات خود را نقض کرده است.
کسبوکارهای کوچک و متوسط که بسیاری از آنها به زنجیرههای تأمین جهانی وابستهاند، با افزایش هزینه واردات ناشی از تعرفهها روبهرو خواهند شد. این موضوع میتواند به افزایش تورم و کاهش رقابتپذیری آنها منجر شود.
گرچه این تعرفهها ممکن است در کوتاهمدت فشار مالی بر چین وارد کنند، اما در صورت ادامهدار بودن این سیاست، هزینههای بالاتری را به مصرفکنندگان آمریکایی تحمیل خواهد کرد و عملکرد بسیاری از شرکتهای این کشور را مختل میکند.
دیدگاهها