استراتژی مارتینگل چیست؟
چکیده
با استفاده از روش مارتینگل میتوانید یک معامله شکستخورده را به فرصتی برای کسب سود تبدیل کنید. خرید پلهای یا Dollar Cost Averaging یک استراتژی مدیریت ریسک است و بسیاری آن را نوعی از استراتژی مارتینگل به شمار میآورند. در این روش نیز شما بدون درنظرگرفتن احساسات و بدون درنظرگرفتن قیمت دارایی، باید یک مقدار ثابت و بسیار کوچک از سهام موردنظر را در بازههای زمانی متفاوت خریداری کنید. این استراتژی مفهوم بسیاری سادهای دارد و برای خریدهای بلندمدت مناسب است.
زمانی که معاملهای با ضرر روبهرو میشود معاملهگرها برای مدیریت ریسک به سراغ روش مارتینگل میروند. مارتینگل بهترین راه برای تغییر سناریوی شکست به پیروزی است.
با استفاده از این استراتژی، شما میتوانید یک معامله شکستخورده را به فرصتی برای کسب سود تبدیل کنید. اگر روحیات یک قمارباز را دارید و میتوانید به امید بازگشت بازار تصمیمگیری کنید، مارتینگل را بشناسید. در این حالت شما همیشه ۵۰ درصد روی تغییر شرایط بازار به نفع خودتان شرطبندی میکنید، البته این شرط بر مبنای ریاضیات خواهد بود. در این راهنما، تبدیل بهترین استراتژی کاهش ضرر یعنی مارتینگل را بررسی میکنیم، دفعه بعدی که بازار مطابق با محاسبات و پیشبینیهای شما حرکت نکرد، به این استراتژی نیاز پیدا خواهید کرد.
روش مارتینگل چیست؟
پاسخ به سؤال «روش مارتینگل چیست» بهترین نقطه برای شروع این مبحث است، روش مارتینگل در شرایطی به کار گرفته میشود که معامله شما با ضرر روبهرو شده است، در این حالت استراتژی مارتینگل شما را به دوبرابر کردن حجم معامله دعوت میکند.
ایده اولیه در روش مارتینگل امیدوار بودن به بازگشت روند بازار است؛ با این ایده، حجم معامله را افزایش دهید. برای مثال اگر سهامی به ارزش ۱۰۰ دلار خریداری کرده باشید و بازار روند نزولی را در پیش گرفته باشد، مارتینگل به شما میگوید که باید دو برابر سرمایه اولیه در آن سهام سرمایهگذاری کنید!
دقت کنید، استفاده از استراتژی مارتینگل در مثال بالا به این معناست که باید ۱۰۰ دلار دیگر روی آن سهم سرمایهگذاری کنید. در این حالت اگر قیمت سهام حتی اندکی رشد داشته باشید، معامله شما سودآور خواهد بود.
حال اگر پس از سرمایهگذاری دوم، بازار همچنان به روند نزولی ادامه داد، باید بار دیگر ارزش سرمایهگذاری را دو برابر کنید.
این روند تا زمانی ادامه خواهد داشت که شما ضرر حاصل از سرمایهگذاری اول و سودی که از آن سرمایه انتظار داشتید را کسب کنید.
مخترع استراتژی مارتینگل چه کسی است؟
پائول پیر لوی (Paul Pierre Levy) اولین شخصی بود که استراتژی مارتینگل را مطرح کرد. این ریاضیدان فرانسوی در قرن هجدهم، با استدلال این که یک فرد نمیتواند همواره در رویدادهای تصادفی بازنده باشد، این شیوه را معرفی کرد. در مارتینگل با هر بار باخت، سرمایهگذاری دوبرابر میشود تا برد نهایی، ضررها را جبران کند.
این شیوه بعدها توسط ریاضیدانهای دیگری از جمله جوزف لئو دوب (Joseph Leo Doob) مورد نقد قرار گرفت. دوب نشان داد که این استراتژی نمیتواند ۱۰۰ درصد به موفقیت منجر شود. چون شرایطی میتواند مارتینگل را با شکست مواجه کند. بههرحال از قرن ۱۸ تا کنون، افراد زیادی از این شیوه کسب سود کردهاند و استفاده از آن همچنان مقعول است؛ اما باید با احتیاط و آگاهی کامل همراه باشد.
اگر سرمایه زیادی در اختیار دارید، روش مارتینگل واقعا میتواند استراتژی بسیار خوبی باشد؛ اما اگر بودجه محدودی دارید، بهتر است از این استراتژی استفاده نکنید. هر چه باشد مشخص نیست پس از چند بار ضرر، دست برنده یا معامله برنده نصیب شما میشود.
شاید دلیل ارائه این طرح از سوی پیر لوی علاقه شدید فرانسویها به بازی رولت بوده باشد. در بازی رولت شرکتکنندگان روی ایستادن تاس در یک خانه مشخص شرطبندی میکنند.
ایده اصلی در استراتژی مارتینگل نیز این است که همیشه ۵۰ درصد احتمال دارد که شما درست گفته باشید؛ بنابراین اگر با هر بار شکست، ارزش شرط (سرمایهگذاری) را دو برابر کنید بالاخره میتوانید تمام ضررهای قبلی را جبران کنید. البته اگر تا آن زمان تمام دارایی خود را صرف نکرده باشید.
طرز کار روش مارتینگل
در این بخش مثالهایی را برای درک بهتر این استراتژی بررسی میکنیم. همین استراتژی را روی شیر یا خط امتحان میکنیم. هر بار که سکهای را به هوا بیندازید، دو احتمال وجود دارد: شیر یا خط.
احتمال شیر آمدن با احتمال خط آمدن برابر است، همانقدر که احتمال شروع روند صعودی با احتمال ادامه روند نزولی در بازارها برابر است. هر پرتاب مستقل از پرتاب قبلی است و نتیجه قبلی تاثیری روی نتیجه پرتاب بعدی ندارد.
بر اساس استراتژی مارتینگل، اگر همواره یک شرط را دنبال کنید و مدام بگویید: «شیر» بالاخره برنده میشوید. البته اگر بودجه نامحدودی برای ادامه شرط در اختیار داشته باشید.
مثلاً اگر ۱۰۰ دلار روی شیر شرط بسته باشید و سکه روی خط بر زمین بنشیند، شرط را باختهاید، اگر شرط را دو برابر کنید (۲۰۰ دلار) و سکه باز روی خط بر زمین بنشیند، شما بار دیگر باختهاید، این بار باید شرط را تا ۴۰۰ دلار افزایش دهید و تا زمانی به این کار ادامه دهید که سکه روی شیر، بر زمین بنشیند.
اما در این فرایند چه اتفاقی روی داده است:
اگر بار اول ببرید، ۱۰۰ دلار سود کردهاید.
اگر بار اول ببازید و بار دوم برنده شوید، ۱۰۰ دلار سود کردهاید (۲۰۰- ۱۰۰)
اگر بار اول و دوم ببازید، ۱۰۰+۲۰۰= ۳۰۰ دلار ضرر کردهاید، اگر شرط سوم را ببرید، ۴۰۰-۳۰۰=۱۰۰ دلار سود کردهاید.
اگر شرط اول، دوم و سوم را ببازید، ۱۰۰+۲۰۰+۴۰۰= ۷۰۰ دلار ضرر کردهاید، اگر شرط چهارم را ببرید، ۸۰۰-۷۰۰=۱۰۰ دلار سود میکنید.
همانطور که مشاهده میکنید روش مارتینگل زمانی به کار گرفته میشود که معاملهگر بههیچعنوان نمیخواهد ضرر ۱۰۰ دلاری از معامله اول را بپذیرد و تا زمانی به معامله ادامه میدهد که شرط اول اجرا شود.
در روش مارتینگل زمانی که معامله با سود تمام میشود، مجموع سود از ضرر بیشتر است و میزان سود بهدستآمده برابر با شرط اول است.
کاربردهای استراتژی مارتینگل در دنیای ارز دیجیتال
بهجز استیبل کوینها، سایر ارزهای دیجیتال دائما با نوسانات قیمتی روبهرو هستند. استراتژی مارتینگل کمک میکند که از نوسانات بازار بهرهمند شوید و از آنها سود ببرید. از طرفی، مارتینگل اجازه میدهد که در نهایت از بازار نزولی نیز کسب سود کنید. با افزایش سرمایهگذاری موازی با کاهش ارزش دارایی، میتوان از صعود قیمت آن دارایی، سود زیادی بهدست آورد. به این شکل مدیریت سود و زیان در بازار آسانتر میشود.
خرید پله ای یا Dollar Cost Averaging
خرید پلهای یا Dollar Cost Averaging یک استراتژی مدیریت ریسک است و بسیاری آن را نوعی از استراتژی مارتینگل به شمار میآورند. در این روش نیز شما بدون درنظرگرفتن احساسات و قیمت دارایی، باید یک مقدار ثابت و بسیار کوچک از سهام مورد نظر را در بازههای زمانی متفاوت خریداری کنید.
در این روش تا زمانی که بازار در وضعیت ثابتی قرار دارد، به خریدن سهم مشخص و کوچکی از دارایی ادامه میدهید. در خرید پلهای شما میتوانید از نوسانات بازار، سود کسب میکنید. برای این منظور تنها زمانی که قیمت کاهش پیدا کند، سهم بیشتری از دارایی را خریداری کنید و زمانی که قیمت وارد کانال صعودی میشود، مقدار ثابتی که برای خرید در نظر گرفتهاید را کم کنید، تا بازار به ثبات برسد.
تفاوت استراتژی مارتینگل و خرید پلهای
در هر دو استراتژی، دارایی روی قیمتهای متفاوتی خریداری میشود. در ادامه به بررسی تفاوتهای این دو استراتژی میپردازیم.
در استراتژی خرید پلهای یا Dollar Cost Averaging سرمایهگذار بدون در نظرگرفتن قیمت دارایی، مقدار ثابتی را خریداری میکند. درحالیکه در استراتژی مارتینگل، سرمایهگذار مانند یک قمارباز رفتار میکند و تا زمانی که برنده نشود، به دوبرابر کردن شرط ادامه میدهد.
تفاوت اصلی این دو استراتژی در رویکردی است که معاملهگر یا سرمایهگذار اتخاذ میکند.
خرید پلهای یک استراتژی برای سرمایهگذاری بلندمدت است که به سرمایهگذار اجازه میدهد از نوسانات قیمت در طول زمان سود ببرد.
درحالیکه استراتژی مارتینگل برای کوتاهمدت مناسب است و از این پیشفرض تبعیت میکند که بر اساس علم ریاضیات، شما بالاخره برنده میشوید.
اگر به دنبال سرمایهگذاری بلندمدتی هستید که در طول زمان ثروتی را برای شما به همراه داشته باشید، Dollar Cost Averaging یا خرید پلهای انتخاب بهتری است. اما اگر شیفته معاملات پرخطر هستید و ترجیح میدهید در کوتاهمدت با تحمل ریسک بیشتر به سود برسید، بهتر است از روش مارتینگل استفاده کنید؛ البته روش سومی نیز وجود دارد که در پایان این مقاله به آن اشاره میکنیم.
مزایای خرید پله ای
وقتی صحبت از سرمایهگذاری به میان میآید، مردم با انتظارات و تمایلات متفاوتی وارد عمل میشوند. برخی خرید ارز دیجیتال را انتخاب میکنند؛ درحالیکه گروهی دیگر سرمایهگذاری روی بورس، طلا یا دلار را ترجیح میدهند. صرفنظر از نوع دارایی روش میانگینگیری یا خرید پلهای روش بسیار مناسبی برای کسب سود در درازمدت است و مزایای بسیاری را به همراه دارد:
این استراتژی مفهوم بسیار سادهای دارد و بههیچ عنوان پیچیده نیست؛
این استراتژی برای سرمایهگذاریهای بلندمدت مناسب است؛
در این روش، احساسات بهطورکلی از معادله حذف میشوند.
مزایا روش مارتینگل
اولین مزیت این روش سادگی آن است. فرقی نمیکند چقدر به ریاضیات علاقه داشته باشید اجرای این استراتژی برای شما بسیار ساده خواهد بود. درحالیکه هیچ تضمینی وجود ندارد که چه زمانی معامله شما با سود تمام میشود شما همواره در حال افزایش سرمایه اولیه هستید. بر اساس قوانین ریاضی هیچکس نمیتواند همیشه بازنده باشد و بالاخره طعم پیروزی را میچشد؛ اما برای چشیدن سود، باید سرمایه زیادی در اختیار داشته باشد.
بات مارتینگل
به احتمال زیاد در جستجو برای آشنایی با مارتینگل با واژه بات مارتینگل یا Martingale Bot نیز روبهرو خواهید شد. این ربات بر اساس استراتژی مارتینگل طراحی و ساخته شده است.
زمانی که از این ربات استفاده میکنید، هر بار که معامله شما وارد بازه ضرر شود، بات مارتینگل به صورت خودکار ارزش سرمایه شما را دو برابر میکند. ربات تا زمانی که ضرر معامله اول جبران شود، به خرید و افزایش سرمایه ادامه میدهد. در این حالت زمانی که ربات پیروز شود، تمام ضررها جبران شده و سود معامله اول نیز تثبیت میشود.
بات مارتینگل از تحلیلهای تکنیکال برای ارزیابی سیگنالهای معاملاتی استفاده میکند. ربات براساس تحلیلها، معاملهای با قیمت فعلی بازار ایجاد میکند. اگر معامله با موفقیت تکمیل شود، بات اندازه معامله را به اندازه اولیه کاهش میدهد؛ اما اگر معامله با شکست روبهرو شود، بات مارتینگل حجم معامله را دو برابر میکند و این کار را تا زمانی که معامله به موفقیت نهایی برسد، ادامه میدهد.
اشتباهات رایج در استراتژی مارتینگل
بهطور کلی میتوان رایجترین اشتباه در استفاده از استراتژیهای معاملاتی مختلف را نداشتن تسلط کافی دانست. مارتینگل استراتژی خاصی است و پیش از استفاده باید کاملا درک شود. سعی کنید پیش از امتحان این شیوه، با تحلیل بازار و سرمایهگذاریهای فرضی، کسب سود از این طریق را تمرین کنید.
اشتباه رایج دیگر در این روش تعیین نکردن حد ضرر مشخص، برای داراییها است. گرچه مارتینگل وعده میدهد که در نهایت سودده خواهد بود، اما این در صورتی است که پیش از به سود رسیدن، سرمایه شما به پایان نرسد. سعی کنید با در نظر گرفتن احتمالات، میزان سرمایهگذاری خود را به شکلی معقول تقسیم کنید.
خطای رایج دیگر استفاده از مارتینگل با سرمایه محدود است. میدانیم که کسب سود از این شیوه، با سرمایهگذاری بیشتر پس از هر بار ضرر ممکن میشود. در صورتی که سرمایه محدود باشد، ممکن است پیش از رسیدن به سود، فرآیند به پایان برسد.
آنتی مارتینگل را نیز در نظر داشته باشید
اگر استراتژی مارتینگل با روحیات شما سازگار نیست، میتوانید از روش مارتینگل معکوس یا آنتی مارتینگل استفاده کنید. در این روش معاملهگر هر بار که به سود میرسد، سرمایه اولیه را دو برابر میکند و هر بار که ضرر میکند ارزش سرمایه را به نصف کاهش میدهد.
در این حالت شما روی معاملات سودبخش خود سرمایهگذاری میکنید و سرمایه کمتری را در معاملات زیانبار به کار میگیرید.
برای مثال:
فرض کنید روی یک ارز دیجیتال سرمایهگذاری کردهاید و انتظار دارید قیمت افزایش پیدا کند. با این فرض که روش آنتی مارتینگل را به کار گرفته باشید:
اگر قیمت افزایش داشت، باید سرمایه را دوبرابر کرده و مجدد وارد معامله شوید؛
اما اگر قیمت کاهش پیدا کرد، باید نصف سرمایه اولیه را برای خرید مجدد در نظر بگیرید.
انتخاب استراتژی مناسب با شماست
اکنون که با هر سه استراتژی آشنا شدید، زمان تصمیمگیری فرارسیده است، ترجیح میدهید با مارتینگل پس از هر بار شکست، ارز دیجیتال بیشتری بخرید و به امید روزی باشید که ارزش ارز دیجیتال مورد نظر شما چند برابر میشود؟
یا ترجیح میدهید با خرید پلهای در دورههای زمانی متفاوت، مقدار ثابتی از ارز دیجیتال را با قیمتهای متفاوت خریداری کنید و به امید روزی باشید که دارایی مورد نظر شما به ارزش واقعی دست پیدا کرده و شما را به یک میلیونر تبدیل کند؟
شاید هم ترجیح میدهید با آنتی مارتینگل از روزهای اوج به بهترین شکل استفاده کنید و در روزهای ضرر از فعالیت خود کم کنید.
بسیاری از کسانی که به دنبال سرمایهگذاری بلندمدت روی بیت کوین هستند، از روش خرید پلهای استفاده میکنند؛ اما اگر علاقهای به سرمایهگذاری بلندمدت نداشته باشید، مارتینگل انتخاب مناسبی برای شما خواهد بود. همه چیز به اولویتها و انتظارات شما بستگی دارد.
منابع
دیدگاهها